جملاتي از نهج البلاغه

با نيكان بنشين ،تا از آنان به حساب آيي نامه31

اندكي كه با آن بياسايي ،به ازبسياري كه از آن دلگير آيي قصار278

سخن در بند توست تا بر زبانش نراني،وچون گفتي اش تو در بند آني قصار38

براي هر روز غم همان روز كافي است نامه31

مناجات

خدايا يك چندي به كسب ياد تو ورزيدم،بازيك چندي بيادخود تورا نازيدم

ديده برتو آمد با نظاره پردازيدم،اكنون كه يار بشناختم خاموشي گزيدم

چون من كيست كه اين مرتبت را سزيدم ؟ فريا از ياد به اندازه وديدار

. به هنگام وآشنايي به نشان ودوستي به پيغام

كشف الاسرار خواجه عبداله انصاري

 

http://www.yataahoo.com/Literature/Images/atashe_javedaan2_copy.jpg