بدون عنوان
بارها خواستم اینجا رو ببندم و دیگه آپ نکنم
اما هربار با خودم گفتم فقط اینجا رو دارم که میتونم دردو دل هام رو بگم و ذره ای آروم بشم
.
.
کاش میدونستی با من چه کردی!!!
بوسه ای بخشید و خوابم کرد و رفت
با لب لعلش خرابم کرد و رفت
با نگاهش جسم و جانم را بسوخت
بعد هم عاشق خطابم کرد و رفت
رهزن دل بود چشم مست او
ز آتش عشقش کبابم کرد و رفت
اشک ریزان همچو شمعی تا سحر
سوختم چندانکه آبم کرد و رفت
عاقبت در جمع عاشقهای خویش
عارفانه انتخابم کرد و رفت
دید رسوا گشته ام در محفلش
بی وفا آخر جوابم کرد و رفت
عشق من آمد ببالینم شبی
با نوای بوسه خوابم کرد و رفت
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و ششم دی ۱۳۹۰ ساعت 20:18 توسط از دیار آشنا
|