احمق

آقاي خانه پيشخدمتي را براي رساندن پيغامي به بيرون فرستاد،

پيشخدمت بدون اينكه موفق شود به خانه برگشت،ارباب پرسيد؛

پيغام مرا رساندي؟

ارباب جان خيلي سعي كردم ولي موفق نشدم

آقا كه بسيار عصباني شده بود گفت

موفق نشدي؟ من اگه كه مي دونستم كه قراره يه احمق

دنبال كارم بفرستم خودم مي رفتم

شوهر وفادار

زني از شوهرش كه تازه از مهماني برگشته بود پرسيد

راستي ببينم توي مهموني امشب زني هم دعوت داشت؟

نه عزيزم، زني كه اصلاً نبود هيچ ،من حتي خوراك

مرغ را هم نخوردم كه تو ناراحت نشي   

كتاب مفيد

اولي: هفته گذشته يك كتاب با نام چگونه با مگس مبارزه كنيم را برايت فرستادم، نمي دانم به دستت رسيد يا نه ؟

دومي:آره خيلي از لطفت ممنونم

اولي: حتما كتاب خوبي بوده

دومي: واقعا كتاب خوبي بود،چون تا حالا اقلا با آن توي مغز دويست تا مگس زدم و همه را كشته ام.